دفترچه الکترونیکی خاطرات من وشوشوم
اون قد باید صبر کنم تا ........................دفترچه الکترونیکی خاطرات من وشوشوم
اون قد باید صبر کنم تا ........................کلاس زبان ....
امروز وقتی رفتم که جواب کلاس زبان رو بگیرم فهمیدم که اینترویو شدم وباید دوباره مصاحبه
بشم .اولش خیلی ناراحت شدم.ولی بعدش گفتم نهایتا همون ترم رو دوباره باید بگذرونم ولی مامان
نمی خوام .
من اون ترم که قبول نشدم هیچ ۲ترم هم پایین تر قبول شدم نمی خوام 
آخه چرا ؟؟؟؟؟
در هر صورت با هر زجری که بود بالاخره رفتم ودوباره ثبت نام کردم اونم ۲ترم پایین تر از ترم
خودم
در هر صورت من چون باید زبانم قوی بشه باید بیشتر بخونم وخودم هم میدونم که
کوتاهی از خودم بوده وهمین جا باید به خودم قول بدم که این ترم حتما نه تنها قبول شم بلکه
خیلی هم پیشرفت کنم (این جوری شاید دارم خودم و دلداری میدم)
در هر صورت باید ا زاول شروع کنم و از تک وتا خودم و نندازم وادامه بدم .
امیدوارم این دفعه بتونم جبران کنم .در ضمن پیش شوشوم هم حتما ضایع میشم حسابی
خسته ام از لبخند اجباری خسته ام از حرفهای تکراری
خسته ام از خواب فراموشی زندگی با وهم بیداری
من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونه
که دریاش هم پر از حسرت همیشه فکر بارونه
۱.خوب وبلاگت درباره ی چیه ؟ بگو ببینم اصلا به گروه خونی من میخوره ؟
۲.مگه دوستای قبلیت چه جوری بودن که از دستشون در رفتی ؟
نکنه تو جمع کم آوردی ؟
به زودی زود متوجه همه چی میشوید (البته امیدوارم به گروه خونیتون بخورم)